اسرار و برکات 50 کلمه ویژه "آیةالکرسی"
مدیرگروه تفسیر بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء گفت: «آیة الکرسی» دارای 50 کلمه است که در هر کلمه آن برکتی وجود دارد.
حجت الاسلام والمسلمین «حسین اشرفی» مدیرگروه تفسیر بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در رابطه با ویژگی خاص «آیةالکرسی» مبنی بر «غرر الآیات» بودن عنوان کرد: «غرر» جمع غرّه و به معنای درخشندگی و برجستگی است که معمولا در لغت نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو و یا گوساله به دلیل دورنمای خاص آن، غره گفته می شود.
وی اظهار داشت: هر آیه ای از آیات قرآن، شأن و منزلت خاص خودش را دارد که با این شأن و جلالت از دیگر آیات ممتاز می شود اما برخی آیات، درخشش، برجستگی، نقش کلیدی و زیربنایی ویژه ای دارد از این رو به آیاتی که این درخشندگی و این برجستگی را دارد غرر آیات گفته می شود.
* «توحید» مهم ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی است
این شاگرد آیت الله جوادی آملی به بیان معیارهای «غرر الآیات» پرداخت و گفت: کلیدی بودن آیات قرآن، آن آیات کلیدی که دیگر معارف به آن برمی گردد، می تواند راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات معصومان باشد. همچنین اتقان و استحکام، جمع بین برهان و عرفان، علو متن و متین بودن آن و محتوای بسیار در یک متن کوتاه که به لحاظ ادبی آن را ایجاز اعجاب انگیز می گویند از جمله خصایص ممتاز آیةالکرسی به شمار می رود.
وی مهم ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) را بحث توحیدی آن دانست و خاطرنشان کرد: ایشان آیات «غرر» را از آیاتی بر می شمرد که توحیدی است به دلیل اینکه همه مسائل اسلامی و قرآنی اعم از عقاید، اخلاق، احکام و حقوق به نوعی به توحید باز می گردد.
* «آیةالکرسی» سرور تمام قرآن و معارف دینی است
حجت الاسلام اشرفی با بیان اینکه توحید، زیربنای تمام معارف و اعمال شایسته است، اظهار داشت: بنابراین بیشترین آیات کلیدی، آیات توحیدی است شاید بتوان گفت علامه طباطبایی غالب آیات توحیدی و برجسته را غرر آیات می داند از این رو شاگرد ایشان علامه جوادی آملی یک توسعه ای در غرر آیات داده اند.
وی در خصوص اینکه چرا مرحوم علامه طباطبایی، آیة الکرسی را سید و غرر آیات برشمرده است به وجود چند روایت در جوامع روایی شیعه اشاره کرد و گفت: روایت نخست به سخنی از امام صادق(ع) برمی گردد که ایشان فرموده اند: «ابوذر از پیامبر(ص) پرسید از میان آیاتی که بر شما نازل شد، کدام یک از همه برتر است حضرت فرمودند: «آیةالکرسی»، همچنین از امام علی(ع) روایت شده است که می فرمایند: «بارها شنیده ام که حضرت رسول(ص) می فرمودند «سید الکلام القرآن» آقای تمام سخنان، قرآن است و آقای تمام قرآن سوره مبارکه بقره و آقای سوره بقره و معارف قرآن «آیة الکرسی» است لذا این روایات باعث می شود «آیةالکرسی» غرر نامیده شود.
دبیر گروه تفسیر بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء عنوان کرد: پیامبر اکرم(ص) در ذیل همین حدیث به حضرت امیر(ع) فرمودند: یا علی(ع) در آیة الکرسی 50 کلمه است که در هر کلمه ای از آن برکتی وجود دارد.
وی افزود: در روایت دیگری از رسول خدا (ص) سؤال شد کدام آیه اعظم آیات قرآن است شروع به خواندن آیة الکرسی کردند و فرمودند: «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ».
* عالی ترین اسامی خداوند در «آیةالکرسی» نهفته است
حجت الاسلام اشرفی با بیان اینکه در میان روایات، روایات بسیار زیبایی هست که از آنها نیز به غرر روایات یاد می شود، گفت: در صفحه 360 کتاب «مجمع البیان» روایتی از امام باقر(ع) آمده است که می فرمایند: «ان لکل شیء ذروة و ذروة القرآن آیةالکرسی»؛ هر چیزی اوج و قله ای دارد که اوج قرآن کریم «آیة الکرسی» است، البته جنبه توحیدی آیة الکرسی بسیار مهم است. در «آیةالکرسی» عالی ترین اسماء حسنا الهی از جمله؛ حی، قیوم، العلی، العظیم و مانند آن وجود دارد.
وی اظهار داشت: آخرین نکته در خصوص غرر آیات بودن «آیة الکرسی» روایتی است که در آن علی علیه السلام می فرمود: «رسول خدا(ص) به من خبر داد که «آیةالکرسی» از گنج های زیر عرش پروردگار به ایشان عطا شده است که قبل از پیامبر(ص) به هیچ کسی عطا نشده بود» لذا این آیه از اختصاصات حضرت رسول(ص) و از گنیجنه های زیر عرش پروردگار به شمار می رود.
مدیرگروه تفسیر بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با تاکید بر اهمیت، عظمت و خواص آیةالکرسی تصریح کرد: هر چه در عالم طبیعت است مسبوق به وجود غیر طبیعی آن در مخزن غیبی است و این نکته مهمی است که در آیه 21 سوره «حجر» آمده است «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ»؛ هر چه در عالم وجود دارد گنجینه های آن در نزد خداست.
وی خاطرنشان کرد: از این آیه شریفه فهمیده می شود هر چیزی نه تنها یک خزینه بلکه خزانه هایی دارد و این مسئله بیانگر آن است که خزانه های الهی متعدد هستند، همچنین آنچه در روایت اخیر وجود دارد این نکته را می رساند که «آیة الکرسی» یکی از آن گنجینه ها و خزینه های الهی است که بحث توحیدی یعنی معرفی خود خدا و توحید صفاتی را به نحو احسن بیان می کند.
حجت الاسلام اشرفی در پایان گفت: «آیة الکرسی» اثر شفا و شفاعت دارد و می خواهد ما را با توحید ناب آشنا کند که اگر توحید در زندگی انسان سایه افکند بسیاری از مسائل دیگر حل خواهد شد چرا که بازگشت بسیاری از معارف و احکام دین به مسئله توحید است.
پاسخ باز ارسال
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُیل وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً...»
کافى، ج 2، ص 167
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «المؤمنون خدم بعضهم لبعض»؛ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: مؤمنین، خدمتگاران یکدیگرند. خدم، جمع خادم است؛ یعنى خدمتگاران. در فارسى، ما براى کلمهى خدم میگوئیم خدمتگار؛ که محترمانهاش کلمهى «خدمتگار» است، و غیرمحترمانهاش کلمهى «نوکر» است، نه خدمتگزار. تعبیر خدمتگزار، یک تعبیر دیگرى است و در فارسى یک معناى عرفىِ دیگرى دارد، که متفاوت است با معناى خدمتگار. خدم، جمع خادم است. خادم به همان معناى خدمتگار است. میگوید: مؤمنین خدمتگارهاى همدیگرند. [خب مستمعین]، تعجب کردند: چطور؟ همه خدمتگار همدیگر هستند؟ یا به تعبیر عرفىتر، همه نوکر همند؟ «قیل و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض»؛ چه جور میشود که بعضى، بعضى دیگر را خدمتگار باشند؟ یعنى مثلاً بروند خانههاى همدیگر، خدمتگارى کنند؟ فرمود: «یفید بعضهم بعضا»؛ [یعنی] به هم فایده برسانند. پس فایده رساندن مؤمنین به یکدیگر، خدمتگارى به آنهاست؛ [و در آن] منّتى وجود ندارد؛ نکته این است.
اگر چنانچه ما به هم خدمتى کردیم و به یکدیگر فایدهاى رساندیم، چه در عرضِ هم باشیم - مثل ما مردم معمولى کوچه و بازار که به حسب شأن اجتماعى، در عرض یکدیگر قرار داریم - چه آن کسى که به حسب موقعیت اجتماعى، شأن بالاترى دارد؛ مثلاً رئیس یک تشکیلاتى است، دیگر نباید سر یکدیگر منّتى داشته باشیم. به نظر ما نکتهى این حدیث، تنها این نیست که افراد باید به هم نفع برسانند؛ بلکه این هم هست که این نفع رساندن موجب منّت نباشد، تا این خدمتى را که میکنند، با منّت گذاشتن باطل نکنند.
س 824: اگر زنى در حال روزه نذرى معیّن حیض شود، چه حکمى دارد؟
ج: روزه با عارض شدن حیض باطل مىشود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.
س 825: شخصى از اول ماه رمضان تا بیست و هفتم ماه را در وطن خود (بندر دیّر) روزه گرفته و در صبح روز بیست و هشتم به دبى مسافرت کرده و در روز بیست و نهم به آنجا رسیده و متوجه شده که در آنجا عید اعلام شده است، او اکنون به وطن خود برگشته، آیا قضاى روزههایى که از وى فوت شده، واجب است؟ اگر یک روز قضا نماید، ماه رمضان نسبت به او بیست و هشت روز مىشود و اگر بخواهد دو روز قضا کند، روز بیست و نهم در جایى بوده که در آنجا عید اعلام شده بود، این شخص چه حکمى دارد؟
ج: اگر اعلان عید در روز بیست و نهم در آن مکان، به نحو شرعى و صحیح باشد، قضاى آن روز بر او واجب نیست، ولى با فرض اینکه افق دو محل یکى بوده این امر کشف مىکند که یک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضاى روزهاى را که یقین به فوت آن دارد، بجا آورد.
س 826: اگر روزهدارى هنگام غروب در سرزمینى افطار کرده باشد و سپس به جایى مسافرت کند که خورشید در آن هنوز غروب نکرده است، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ آیا تناول مفطرات براى او در آنجا قبل از غروب خورشید جایز است؟
ج: روزه او صحیح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشید با فرض اینکه در وقت غروب در سرزمین خود افطار کرده، براى او جایز است.
س 827: شهیدى به یکى از دوستانش وصیت نموده که احتیاطاً از طرف وى چند روز روزه قضا بگیرد، ولى ورثه شهید به این مسائل پایبند نیستند و طرح وصیت او هم براى آنها ممکن نیست و روزه گرفتن هم براى دوست آن شهید مشقت دارد، آیا راه حل دیگرى وجود دارد؟
ج: اگر آن شهید به دوست خود وصیت کرده که خودش شخصاً براى او روزه بگیرد، ورثه او در این مورد تکلیفى ندارند، و اگر براى آن فرد روزه گرفتن به نیابت از شهید مشقت دارد، تکلیف از او ساقط است.
س 828: من فردى کثیر الشک هستم و یا به تعبیر دقیقتر زیاد وسوسه مىشوم، و در مسائل دینى بهخصوص فروع دین زیاد شک مىکنم، یکى از موارد آن این است که در ماه رمضان گذشته شک کردم که آیا غبار غلیظى که وارد دهان من شده آن را فرو بردهام یا خیر؟ و یا آبى را که داخل دهانم کردم، خارج کرده و بیرون ریختم یا نه؟ در نتیجه آیا روزه من صحیح است یا خیر؟
ج: روزه شما در فرض سؤال محکوم به صحّت است و این شکها اعتبارى ندارند.
س 829: آیا حدیث شریف کساء را که از حضرت فاطمه زهرا(سلاماللّهعلیها) نقل شده، حدیث معتبرى مىدانید؟ آیا نسبتدادن آن در حالت روزه به حضرت زهراى مرضیه(سلاماللّهعلیها) جایز است؟
ج: اگر نسبت دادن آن بهصورت حکایت و نقل از کتابهایى باشد که آن را نقل کردهاند، اشکال ندارد.
س 830: از بعضى از علما و غیر آنان شنیدهایم که اگر انسان هنگام روزه مستحبى به خوردن غذا دعوت شود، مىتواند آن را قبول کرده و مقدارى از غذا میل کند و با این کار روزهاش باطل نمىشود، بلکه ثواب هم دارد امیدواریم نظر شریف خود را در اینباره بیان فرمایید.
ج: قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسندیده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مىکند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمىسازد.
س 831: دعاهایى مخصوص ماه رمضان بهصورت دعاى روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت شان چه حکمى دارد؟
ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبیت باشد، اشکال ندارد.
س 832: شخصى قصد داشت روزه بگیرد، ولى براى خوردن سحرى بیدار نشد، لذا نتوانست روزه بگیرد. آیا گناه روزه نگرفتن او به عهده خود وى است یا کسى که او را بیدار نکرده است؟ اگر فردى بدون سحرى روزه بگیرد، آیا روزهاش صحیح است؟
ج: در این مورد چیزى بر عهده دیگران نیست، و روزه بدون خوردن سحرى هم صحیح است.
س 833: روزه روز سوم ایام اعتکاف در مسجدالحرام، چه حکمى دارد؟
ج: اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه مکرّمه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد، بر او واجب است بعد از اینکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند. ولى اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحیح نیست و با عدم صحّت روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.
س 834: همانطور که مىدانید، وضعیت هلال در آخر یا اول ماه به یکى از حالتهاى زیر است:
لطفاً بیان فرمایید کدام یک از حالات سه گانه فوق را مىتوان براى تعیین اول ماه به حساب آورد؟
ج: در هر سه فرض، رؤیت هلال براى اثبات حلول ماه قمرى جدید از شبى که پس از رؤیت است کفایت مىکند.
س 835: آیا رؤیت تصویر هلال ماه با استفاده از دوربین
CCD
و انعکاس نور و بازخوانى اطلاعات ضبط شده توسط رایانه، براى اثبات اول ماه کفایت مىکند؟
ج: رؤیت با وسیله، فرقى با رؤیت به طریق عادى ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤیت محفوظ باشد. پس رؤیت با چشم و با عینک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رایانه که درآن صدق عنوان رؤیت معلوم نیست محل اشکال است.
س 836: اگر هلال ماه شوال در یک شهر دیده نشود، ولى تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، آیا کافى است یا تحقیق بیشترى واجب است؟
ج: اگر مفید اطمینان به ثبوت هلال گردد یا صدور حکم به هلال از طرف ولى فقیه باشد، کافى است و نیازى به تحقیق نیست.
س 837: اگر تعیین اول ماه رمضان و عید سعید فطر به علت عدم امکان رؤیت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان یا اسباب دیگر، ممکن نباشد و سى روز ماه شعبان یا ماه رمضان کامل نشده باشد، آیا براى ما که در ژاپن زندگى مىکنیم، جایز است که به افق ایران عمل کرده و یا به تقویم اعتماد کنیم؟ وظیفه ما چیست؟
ج: اگر اول ماه از طریق رؤیت هلال حتى در افق شهرهاى مجاورى که اتحاد افق دارند، و یا از طریق شهادت دو فرد عادل و یا از طریق حکم حاکم ثابت نشود، باید احتیاط کرد تا اول ماه ثابت شود.
س 838: آیا اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است یا خیر؟
ج: بلى شرط است.
س 839: مقصود از اتحاد افق چیست؟
س 840: اگر روز بیست و نهم ماه در تهران و خراسان عید باشد، آیا براى افرادى هم که در شهرى مانند بوشهر مقیم هستند، جایز است افطار کنند؟ با توجه به اینکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر یکى نیست.
ج: بهطور کلّى اگر اختلاف بین افق دو شهر به مقدارى باشد که با فرض رؤیت هلال در یکى، هلال در دیگرى قابل رؤیت نباشد، رؤیت آن در شهرهاى غربى براى مردم شهرهاى شرقى که احتمال رؤیت در آن بهطور قطع و یقین منتفى باشد، کفایت نمىکند.
س 841: اگر بین علماى یک شهر راجع به ثبوت هلال یا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظیفه واجب مکلّف چیست؟
ج: اگر اختلاف دو بیّنه بهصورت نفى و اثبات باشد، یعنى یکى مدعى ثبوت هلال و دیگرى مدعى عدم ثبوت آن باشد، این اختلاف موجب تعارض دو بینه و تساقط هر دو است، و وظیفه مکلّف این است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن یا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاى اصل است، عمل نماید. ولى اگر بین ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به این صورت که بعضى از آنها مدعى رؤیت هلال باشند و بعضى دیگر مدعى عدم مشاهده آن، قول کسانى که مدعى رؤیت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مکلّف است و باید از آن متابعت کند، و همچنین اگر حاکم شرعى حکم به ثبوت هلال نماید، حکم وى حجت شرعى براى همه مکلفین است و باید از آن پیروى کنند.
س 842: اگر شخصى هلال ماه را ببیند و بداند که رؤیت هلال براى حاکم شرع شهر او به هر علتى ممکن نیست، آیا او مکلّف است که رؤیت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟
ج: اعلام بر او واجب نیست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.
س 843: همانگونه که مىدانید اکثر فقهاى بزرگوار پنج راه براى ثبوت اول ماه شوال در رسالههاى عملیه خود بیان کردهاند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نیست، بنا بر این چگونه بیشتر مؤمنین به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار مىکنند؟ شخصى که از این راه اطمینان به ثبوت هلال پیدا نمىکند، چه تکلیفى دارد؟
ج: تا حاکم حکم به رؤیت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعیّت دیگران از وى کافى نیست، مگر آنکه اطمینان به ثبوت هلال حاصل نمایند.
س 844: اگر ولى امر مسلمین حکم نماید که فردا عید است و رادیو و تلویزیون اعلام کنند که هلال در چند شهر دیده شده است، آیا عید براى تمامى نواحى کشور ثابت مىشود یا فقط براى شهرهایى که ماه در آنها دیده شده و شهرهاى هم افق با آنها، ثابت مىگردد؟
ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعاً براى همه شهرها معتبر است.
س 845: آیا کوچکى هلال و باریک بودن و اتصاف آن به خصوصیات هلال شب اول، دلیل بر این محسوب مىشود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سىام ماه قبلى بوده است؟ اگر عید براى شخصى ثابت شود و از این راه یقین پیدا کند که روز قبل عید نبوده، آیا قضاى روزه روز سىام ماه رمضان را باید به جا آورد؟
ج: مجرد کوچکى و پائین بودن هلال یا بزرگى و بالا بودن و یا پهن یا باریک بودن آن دلیل شرعى شب اول یا دوم بودن نیست، ولى اگر مکلّف از آن علم به چیزى پیدا کند باید به مقتضاى علم خود در این زمینه عمل نماید.
س 846: آیا استناد به شبى که در آن ماه بهصورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دلیل براى محاسبه اول ماه جایز است تا از این راه وضعیت یوم الشک معلوم شود که مثلاً روز سى ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلاً بر کسى که این روز را بر اساس بیّنه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضاى روزه شود و کسى هم که به دلیل استصحاب بقاى ماه رمضان روزه گرفته، برىء الذمّه باشد؟
ج: امر مذکور حجت شرعى بر آنچه ذکر شد، نیست، ولى اگر مفید علم به چیزى براى مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نماید.
س 847: آیا استهلال در اول هر ماه واجب کفایى است یا احتیاط واجب؟
ج: استهلال فىنفسه واجب شرعى نیست.
س 848: آیا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤیت هلال ثابت مىشود یا با تقویم، هرچند ماه شعبان سى روز نباشد؟
ج: اول یا آخر ماه رمضان با رؤیت شخص مکلّف یا با شهادت دو فرد عادل یا با شهرتى که مفید علم است یا با گذشت سى روز و یا به وسیله حکم حاکم ثابت مىشود.
س 849: اگر تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک دولت جایز شد، و آن اعلام معیارى علمى براى ثبوت هلال سرزمینهاى دیگر را تشکیل دهد، آیا اسلامى بودن آن حکومت شرط است، یا اینکه عمل به آن حتى اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟
ج: ملاک در این مورد، حصول اطمینان به رؤیت در منطقهاى است که نسبت به مکلّف کافى محسوب مىشود.
س 850: خواهشمند است نظر مبارک خود را در خصوص اعتکاف در مساجد (جامع و غیر جامع) غیر از مساجد اربعه بیان فرمایید.
ج: رجائاً اشکال ندارد.
س 731: دخترى که به سن تکلیف رسیده، ولى به علت ضعف جسمانى توانایى روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمىتواند قضاى آن را به جا آورد تا اینکه ماه رمضان سال بعد فرا مىرسد، چه حکمى دارد؟
ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمىشود، بلکه قضاى روزههاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.
س 732: دخترانى که تازه به سن تکلیف رسیدهاند و روزه گرفتن بر آنها مقدارى مشکل است، چه حکمى دارند؟ آیا سن بلوغ شرعى دختران اکمال نه سال قمرى است؟
ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکمیل نه سال قمرى است که در این هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جایز نیست، ولى اگر روزه گرفتن براى ایشان ضرر داشته باشد یا تحمل آن برایشان همراه با مشقت زیاد باشد، افطار براى آنها جایز است.
س 733: من زمان دقیق رسیدن به سن تکلیف خود را نمىدانم، از جناب عالى خواهشمندم بیان فرمایید که از چه زمانى قضاى نماز و روزه بر من واجب است؟
ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزهها که یقین به فوت آن بعد از رسیدن به سن قطعى تکلیف شرعى دارید، بر شما واجب است.
س 734: اگر دختر نه سالهاى که روزه بر او واجب شده، به دلیل دشوارى، روزهاش را افطار نماید، آیا قضا بر او واجب است یا خیر؟
ج: قضاى روزههایى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.
س 735: اگر فردى به خاطر عذرى قوى، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد، ولى بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفّاره چه حکمى دارد؟
ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفّاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلایى داشته باشد، کفّاره واجب نیست، ولى قضا بر او واجب است.
س 736: شخصى مشغول انجام خدمت سربازى است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمىتواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگیرد، و هنگام حلول ماه رمضان امسال نیز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگیرد، اگر پس از پایان دوره خدمت سربازى بخواهد روزه این دو ماه را قضا نماید، آیا کفّاره هم بر او واجب است یا خیر؟
ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آینده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخیر واجب نیست.
س 737: اگر شخص روزه دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسى نماید، آیا روزهاش باطل مىشود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسى نموده است، آیا قضاى آن واجب است؟
ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه دار بودن باشد، غسل و روزه او صحیح است و قضاى روزهاش بر او واجب نیست.
س 738: اگر شخصى بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولى در راه به خاطر پیشامد حادثهاى نتواند در زمان معیّن به مقصد برسد، آیا روزه او اشکال دارد و آیا کفّاره بر او واجب است یا فقط قضاى روزه آن روز را باید به جا آورد؟
ج: روزهاش در سفر صحیح نیست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پیش از ظهر به محل اقامتش نرسیده، واجب است و کفّارهاى هم ندارد.
س 739: اگر هواپیما در ارتفاع بالا و مسیر طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپیما براى حفظ تعادل خود هر بیست دقیقه احتیاج به نوشیدن آب دارند، در این صورت آیا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضاى روزه بر آنها واجب مىشود؟
ج: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جایز است که با نوشیدن آب افطار نمایند و قضاى آن را بجا آورند و در این حالت کفّاره بر آنها واجب نیست.
س 740: اگر زن در ماه مبارک رمضان دو ساعت یا کمتر مانده به اذان مغرب حیض شود، آیا روزهاش باطل مىشود؟
ج: روزهاش باطل است.
س 741: کسى که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصى) بدون اینکه بدنش خیس شود، در آب فرو رود، روزهاش چه حکمى دارد؟
ج: اگر لباس به سر او چسبیده باشد، صحّت روزهاش محل اشکال است و بنا بر احتیاط وجوبى قضاى آن لازم است.
س 742: آیا مسافرت عمدى در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جایز است؟
ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اینکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.
س 743: شخصى که روزه واجب بر عهدهاش است و قصد دارد که آن را بگیرد، ولى بر اثر پیشامدى نتواند روزه بگیرد مثلاً بعد از طلوع خورشید آماده مسافرت شد و به سفر رفت و بعد از ظهر برگشت و در بین راه هم مرتکب هیچیک از مفطرات نشد، ولى وقت نیت روزه واجب از وى فوت شد، و آن روز هم از روزهایى است که روزه در آن مستحب است، آیا مىتواند نیت روزه مستحبى کند یا خیر؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان بر ذمّهاش باشد، نیت روزه مستحبى حتى بعد از فوت وقت نیت روزه واجب، از وى صحیح نیست.
س 744: من معتاد به سیگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مىکنم که تندخو نباشم نمىتوانم و همین باعث ناراحتى زیاد افراد خانوادهام شده است و خودم هم از وضعیت دشوارم رنج مىبرم، تکلیف من چیست؟
ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتیاط واجب جایز نیست در حال روزه سیگار بکشید، و نباید بدون دلیل با دیگران تند برخورد کنید.
س 795: آیا تبعیت از اهل سنت در وقت افطار روزه در مراسم عمومى و مجالس رسمى و غیر آن، جایز است؟ اگر مکلّف تشخیص دهد که این متابعت از موارد تقیه نیست و دلیلى براى التزام به آن وجود ندارد، وظیفهاش چیست؟
ج: تبعیت از دیگران در افطار روزه بدون احراز دخول وقت افطار، جایز نیست، و اگر از موارد تقیه باشد افطار جایز است، ولى روزه آن روز قضا دارد، و جایز نیست بهطور اختیارى افطار نماید مگر بعد از آنکه داخل شدن شب و پایان یافتن روز را با یقین حسى و یا با حجت شرعى احراز نماید.
س 796: اگر روزهدار باشم و مادرم مرا وادار به خوردن غذا یا نوشیدن کند، آیا روزهام باطل مىشود؟
ج: خوردن و آشامیدن روزه را باطل مىکند، هرچند بر اثر درخواست و اصرار شخص دیگرى باشد.
س 797: اگر چیزى به زور وارد دهان روزه دار شود و یا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آیا روزهاش باطل مىشود؟ اگر وادار به باطل کردن روزهاش شود، مثلاً به او بگویند که اگر روزهات را نخورى، ضررى به خودت یا مالت وارد مىسازیم، او هم براى دفع این ضرر غذا بخورد، آیا روزهاش صحیح است؟
ج: روزه شخص روزه دار با داخل شدن چیزى در حلقش بدون اختیار و یا با فرو بردن سرش به همان صورت به زیر آب باطل نمىشود، ولى اگر خودش بر اثر اکراه دیگرى مرتکب مفطرى شود، روزهاش باطل خواهد شد.
س 798: اگر روزه دار جاهل باشد به اینکه تا به حد ترخص نرسیده، نباید قبل از زوال افطار کند، و قبل از حد ترخص به این اعتبار که مسافر است، افطار نماید، روزه این شخص چه حکمى دارد؟ آیا قضا بر او واجب است یا حکم دیگرى دارد؟
ج: در فرض مرقوم، روزهاش باطل است و باید آن را قضا کند لکن اگر از حکم مسأله، غافل بوده کفّاره ندارد.
س 799: هنگامى که مبتلا به بیمارى زکام بودم، مقدارى از اخلاط سر و سینه در دهانم جمع شده بود که به جاى بیرون انداختن، آن را فرو بردم، آیا روزهام صحیح است یا خیر؟ در بعضى از روزهاى ماه مبارک رمضان در منزل یکى از اقوام بودم که بر اثر زکام و خجالت و حیا مجبور شدم با خاک، تیمم بدل از غسل واجب بکنم و تا نزدیک ظهر غسل نکردم. این کار براى چند روز تکرار شد، آیا روزهام در آن روزها صحیح است یا خیر؟
ج: فرو بردن اخلاط سر و سینه ضررى به روزه نمىرساند، ولى اگر به فضاى دهان رسیده باشد بنا بر احتیاط واجب باید از فرو بردن آن خوددارى نماید، و اما ترک غسل جنابت قبل از طلوع فجرِ روزى که مىخواهید روزه بگیرید و انجام تیمم بدل از غسل به جاى آن، اگر به خاطر عذر شرعى باشد و یا تیمم در آخر وقت و به خاطر تنگى آن باشد، موجب بطلان روزه نیست و روزه شما با تیمم صحیح است. در غیر این صورت، روزه شما در آن روزها باطل است.
س 800: من در معدن آهن کار مىکنم که طبیعت آن اقتضا مىکند هر روز داخل معدن شده و در آن کار کنم و هنگام استفاده از ابزار کار غبار وارد دهانم مىشود، بقیه ماههاى سال هم به همین صورت بر من مىگذرد، تکلیف من چیست؟ آیا روزه من در این حالت صحیح است؟
ج: فرو بردن غبار غلیظ هنگام روزه بنا بر احتیاط واجب موجب باطل شدن آن است و باید از آن پرهیز نمود، ولى مجرد داخل شدن غبار در دهان و بینى بدون اینکه به حلق برسد، روزه را باطل نمىکند.
س 801: آیا دادن پول یک مدّ طعام به فقیر تا با آن غذایى براى خودش بخرد، کافى است؟
ج: اگر اطمینان داشته باشد که فقیر به وکالت از او طعام خریده و سپس آن را به عنوان کفّاره قبول مىکند، اشکال ندارد.
س 802: اگر شخصى وکیل در غذا دادن به عدهاى از مساکین شود، آیا مىتواند اُجرت کار و پختن غذا را از اموالى که به عنوان کفّاره به او داده شده است، بردارد؟
ج: مطالبه اجرت کار و پخت غذا براى وى جایز است، ولى نمىتواند آن را بابت کفّاره حساب نماید و یا از اموالى که باید به عنوان کفّاره به فقرا داده شود، بردارد.
س 803: زنى به علت باردارى و نزدیکى وقت زایمان، نمىتواند روزه بگیرد و مىداند که باید آنها را بعد از زایمان و قبل از ماه رمضان آینده قضا نماید، اگر بهطور عمدى یا غیرعمدى تا چند سال روزه نگیرد، آیا فقط کفّاره همان سال بر او واجب است یا آنکه کفّاره تمام سالهایى که روزه را به تأخیر انداخته، واجب است؟
ج: فدیه تأخیر قضاى روزه ماه رمضان هرچند به مدت چند سال هم به تأخیر افتاده باشد، یکبار واجب است و آن عبارت است از یک مدّ طعام براى هر روزى، و فدیه هم زمانى واجب مىشود که تأخیر قضاى روزه ماه رمضان تا ماه رمضان دیگر بر اثر سهلانگارى و بدون عذر شرعى باشد، ولى اگر به خاطر عذرى باشد که شرعاً مانع صحّت روزه است، فدیهاى ندارد.
س 804: زنى به علت بیمارى از روزه گرفتن معذور است و قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آینده هم نیست، در این صورت آیا کفّاره بر او واجب است یا بر شوهرش؟
ج: اگر افطار روزه ماه رمضان از جهت بیمارى و تأخیر قضاى آن هم از جهت ادامه بیمارى بوده است، براى هر روز یک مدّ طعام به عنوان فدیه بر خود زن واجب است و چیزى بر عهده شوهرش نیست.
س 805: شخصى ده روز روزه بر عهده دارد و در روز بیستم شعبان شروع به روزه گرفتن مىکند، آیا در این صورت مىتواند عمداً روزه خود را قبل یا بعد از زوال، افطار کند؟ در صورتى که قبل یا بعد از زوال افطار نماید، چه مقدار کفّاره دارد؟
س 806: زنى در دو سال متوالى در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ایام را نداشته است، ولى در
حال حاضر توانایى روزه گرفتن را دارد، حکم او چیست؟ آیا کفّاره جمع بر او و اجب است یا فقط قضاى آن را باید به جا آورد؟ تأخیر او در قضاى روزه چه حکمى دارد؟
ج: اگر بر اثر عذر شرعى روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و اگر عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنین یا کودکش بوده، باید علاوه بر قضا، براى هر روز یک مد طعام به عنوان فدیه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعى به تأخیر انداخته، فدیه دیگرى هم بر او واجب است یعنى باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.
س 807: آیا رعایت ترتیب بین قضا و کفّاره، در کفّاره روزه واجب است یا خیر؟
ج: واجب نیست.
س 808: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموریت دینى بر عهدهام مىباشد، وظیفه من چیست؟ آیا قضاى آنها بر من واجب است؟
ج: قضاى روزههاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.
س 809: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجیر شود و بعد از زوال افطار کند، آیا کفّاره بر او واجب است یا خیر؟
ج: کفّاره بر او واجب نیست.
س 810: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظیفه دینى در مسافرت هستند و به همین دلیل نمىتوانند روزه بگیرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخیر، بخواهند روزه بگیرند، آیا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آینده به تأخیر انداخته باشند، قضاى روزههایى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نیست براى هر روزى یک مدّ طعام فدیه بدهند، هرچند احتیاط در جمع بین قضا و فدیه است. ولى اگر تأخیر در قضاى روزه به خاطر سهلانگارى و بدون عذر باشد، جمع بین قضا و فدیه بر آنها واجب است.
س 811: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانایى قضاى همه روزههاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّارههایش را بپردازد، آیا صحیح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟
ج: قضاى روزههاى فوت شده در هیچ صورتى ساقط نمىشود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و یا اطعام شصت مسکین براى هر روز نداشته باشد، باید به هر تعداد فقیر که قادر است غذا بدهد و احتیاط آن است که استغفار نیز بکند و اگر به هیچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نیست فقط کافى است که استغفار کند یعنى با دل و زبان خود بگوید: «استغفرالله (از خداوند بخشایش مىطلبم)».
س 812: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّارههایى که بر من واجب شده بود روزه بگیرم و یا به مساکین اطعام نمایم و در نتیجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن یا اطعام نمودن دارم، وظیفهام چیست؟
ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نیست گر چه احتیاط مستحب آن است که انجام داده شود.
س 813: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضاى روزههایش را به تأخیر اندازد، چه حکمى دارد؟
ج: فدیه تأخیر قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمىشود.
س 814: فردى که به مدت صدو بیست روز روزه نگرفته، چه وظیفهاى دارد؟ آیا باید براى هر روز شصت روز روزه بگیرد؟ و آیا کفّاره بر او واجب است؟
ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه یا اطعام شصت فقیر و یا دادن شصت مد طعام به شصت مسکین که سهم هر کدام یک مدّ است.
س 815: تقریباً یک ماه روزه گرفتهام به این نیت که اگر روزهاى بر عهدهام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزهاى بر عهدهام نیست به قصد قربت مطلق باشد، آیا این یک ماه روزه به حساب روزههاى قضایى که بر ذمّه دارم، محسوب مىشود؟
ج: اگر به نیت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بودهاید، اعم از روزه قضاء یا مستحبى، روزه گرفتهاید و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مىشود.
س 816: کسى که نمىداند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگیرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آیا به عنوان روزه قضا محسوب مىشود؟
ج: روزههایى را که به نیت استحباب گرفته به جاى روزه قضایى که بر عهدهاش هست، محسوب نمىشود.
س 817: نظر شریف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزهاش را افطار کرده، چیست؟ آیا فقط قضا بر او واجب است یا اینکه کفّاره هم باید بدهد؟
ج: اگر به سبب بىاطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مىکند ـ مثل اینکه نمىدانست خوردن دارو نیز مانند سایر خوردنیها روزه را باطل مىکند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزهاش باطل است و باید آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نیست.
س 818: کسى که در اوائل سن تکلیف بر اثر ضعف و عدم توانایى، نتوانسته روزه بگیرد، آیا فقط قضا بر او واجب است یا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟
ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نیز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگیرد مریض شود، فقط قضاى روزهها بر عهده او مىباشد.
س 819: کسى که تعداد روزهایى که روزه نگرفته و مقدار نمازهایى را که نخوانده نمىداند، وظیفهاش چیست؟ کسى هم که نمىداند روزهاش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و یا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟
ج: جایز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزههایش که یقین به فوت آنها دارد، اکتفا نماید، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نیست.
س 820: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در یکى از روزها براى خوردن سحرى بیدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثهاى براى او اتفاق بیفتد و روزه را افطار کند، آیا یک کفّاره بر او واجب است یا کفّاره جمع؟
ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتیجه آن را افطار نماید، فقط قضا بر او واجب است و کفّارهاى ندارد.
س 821: اگر شک کنم در اینکه اقدام به گرفتن قضاى روزههایى را که بر عهدهام بوده، کردهام یا خیر تکلیف من چیست؟
ج: اگر یقین به اشتغال قبلى ذمّه خود دارید، واجب است به مقدارى که موجب یقین به انجام تکلیف مىشود، روزه قضاء بگیرید.
س 822: کسى که هنگام بلوغ فقط یازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و یک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمىدانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟
ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، باید علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اینکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و یا جاهل به آن باشد.
س 823: اگر پزشک به بیمارى بگوید که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگیرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخیص خود اشتباه کرده است، آیا قضا و کفّاره بر او واجب است؟
ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امین و یا از منشأ عقلایى دیگر، خوف از ضرر پیدا کند و روزه نگیرد، فقط قضا بر او واجب است.