سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوستبدارد و او اندکْ کار خیری انجام دهد، در برابر آن اندک، به اوپاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک، براو سنگین نمی آید . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :12
کل بازدید :85013
تعداد کل یاداشته ها : 83
103/9/13
9:13 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی لهی[455]
متین .آرام.ارادتمند همه

خبر مایه
پیوند دوستان
 
زبان آموزی لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) در انتظار آفتاب مهربانترین ###@وطنم جزین@### قیدار شهر جد پیامبراسلام فانوس عشق سایه گل نیلوفر سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید گل باغ آشنایی شهید علی پور بلوچستان شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه داروخانه دکتر سلیمی یادداشت های حبیب اله حاجی زاده بــرگــــ نوشـــتــ هـای بــاران ►▌ استان قدس ▌ ◄ پرپر حرفهای خودمونی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی شوروشعور عشق مریم و مطهره عشق الهی یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ ترانه سرا (وبلاگ رسمی یکتا نویسنده و ترانه سرا) به وبلاگ رسمی یکتا نویسنده و ترانه سرا خوش آمدید ساعت یک و نیم آن روز نیمکت آخر ستاره هستی تنهاااااا..... شاید منتظر منادی معرفت سردار بی سنگر رویای شبانه تا شقایق هست زندگی اجبار است . پیامنمای جامع راز رسیدن به شادی و سلامتی یاربسیجی طریق یار دلنوشته سایت روستای چشام (Chesham.ir) کارشناس مدیریت دولتی tabasom مهاجر ابـــــــــــرار کوهستان دیار عالمان پارسی نامه ریحانة المصطفی جوجولی راهیان سرزمین نور هدهد تربیتی شیطان در کمین گاه سعادت نامه کلبه تنهایی به تلخی عسل عطر نرگس زندگی شیرین عشق ترخون بانوی اسمانی مصطفی ♥Deltangi سازمان بسیج اساتید استان تهران درست و غلط بهشت بهشتیان سحر یه دختره تنها خادمة القرآن دنیای هالیوود همه هستیم جوان امروزی گروه اینترنتی جرقه ایرانی ماه شاخابه عشق ندای حق مکاشفه مسیح ... یاس ... جبهه وولایت دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا.... رفیق شفیق یه کم فکر کنیم...! دشت ناز مهندسی آب اعترافات و آرزوها حرف دل مائــده الهی رویابین میرک لطف رحمان اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... ابریشمین اینجا همه چی در همه کشکول دوستی بیارجمند هیئت just for you عاشقانه انتظار امدنش را بکش!!!!!!! جهادی گل نرگس d.r zeinab عرفان وادب شَبـَــــــــــــــکَة المِشـــــــــــــکاة الإسلامیــــــــــة به شوق منجی «صاحب الزمان» سکوت سرد xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx مـــــولا علی جان y divouneh GOD.... حرفهای یک مسلمان پله پله تا خدا ღای دریغاღ ماه مهربان من بیا ازدواج کنیم عدالت جویان نسل بیدار جمله تکه ابر... باران صراط جدیدترین یوزرنیم و پسورد نود 32- username and password nod 32 ...*تنهابهارم...* مهنازوپسراش قرارمون تو آسمون دانشجوی پارسی نشانی چه زیباست با او بودن فروش و پخش کاغذ عشقولانه،رومانتیک، هم نفس بی نفس، فرشته کوچولو و زندگیست پریدن، به اعتقاد کبوتر سفیر نور RANGARANG دست در دست دوست کوثر ولایت شب عشق عاشق باش و کوچک چون عشق میداند ایین بزرگ کردنت را یگانه دوست،اوست دوستت دارم پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی فلب های غمگین مناجات با عشق *عاشقانه های بی جواب* مجاورِ آقا عشق نامه بی هم نفس همه چی از همه جا اینجا پیدا میشه. ***نظر یادتون نره*** تَرَنّم عفاف گمشده پرسپولیس معرکه همون قلقلک بگذار ابر سرنوشت هر چه می خواهد ببارد ما چترمان خداست... آسمان آبی از دل برود هر انکه . . . . سرباز ولایت ...دختر روستا... حرمت عشق حوالی نور به تو فکر میکنم... شمیم سحر هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه arash robatik دل گویه های فطرسی .....خداحافظ رفیق یاصاحب العصر و الزمان دلنوشته سـدرة المنتهی صبح سپید نـــابترینـــــــــــــــــها @@@ تنهای عاشق @@@ فانوس حجاب ندای تنهایی من گاهی شوخی من وتو خورشید و ماه ** ترگلِ کردکوی ** عاشقانه زندگی کن آنتی شیخا نفس رضا... غمگینم و غم را دوست دارم قرآن ساحلی دیگر نت بانو دختر شرقی پلیس زن بـــُغـضِـــــ بـ ـــ ـارونـــ ــ ni na ..::منتظر بیداری::.. *تحلیل* راه آسمان سکـوتـــ شبـانـه" عـــاشـ ـ ـ ـقانه هاے مـن حرف های درگوشی صراط ****سرچشمه**** حرفهای نگفته من یک زن هستم دو بال پرواز طرفداران سریال های زیبا هر چی که بخواین زنگ تفریح تا بهشت راهی نیست 2 سرو دهبکری زیبا چه خبرا حلما آسمان هفتم... پایوند عشق صفا صمیمیت محبت عشق+2 من وبلاگتو میخوام... کاتیا ستــایشــ رها شده دردکده حضور یاوران ظهور کمترین بنده الهه ی شرقی ورود ممنوع عشق پاک درباره ی رپ و دوست شدن با شما دو بال پرواز salaam خلوت دل زمزمه یهدایت نوشته های دلم امانتدار امام رسم شیدایی جزتو
  

مناجات­نامه­ی مردان ناب!

« اینها یک شبه ره صد ساله رفتند و یکسره به همه آنچه عرفا و شاعران عارف در طول سالیان متمادی در پی آن هستند، دست یافتند و عشق به لقاءالله را از شعار به عمل تبدیل کردند…»  این سخنانِ پیر عارفان، امام خمینی(ره) است که شاگردانش را در راه سلوک توصیف می­کرد و می­گفت: « بروید این جبهه ها را ببینید. این سنگرها مسجد هستند. این سنگرها مرکز عرفان و خداشناسی هستند. در این سنگرها، شب زنده داری می کنند و روزها جانفشانی می نمایند. »

از نظر امام(ره) مقام عرفانی آنها از برکت جهاد و جان فشانی آنها بود که می­فرمود:« آنچه این رزمندگان در طلب آن هستند و آرزوی آن را دارند، ما نمی توانیم تصور کنیم، و بالاتر از آن است که فلاسفه و عرفا بتوانند بنویسند و هنرمندان و نقاشان بتوانند آن را به تصویر بکشند. آنچه عارفان و فیلسوفان با روشهای علمی و استدلالی و عرفانی به آن رسیده اند، این رزمندگان با گامهای غیبی به آن مرحله رسیدند. آنچه فیلسوفان در لابه لای کتابها و نوشته ها می جویند، اینها در میدانهای خون و شهادت در راه خدا به آن رسیده اند».

ماه رمضان رسید، ماه مناجات و ارتباط ویژه با میزبان مهربان. فرصت خوبیست که نجوای زیبای «مردان ناب» را مرور کنیم. شاید اگر قدری پای سفره­ی مناجات شهدایی که امروز در قهقهه­ی مستانه­یِ شان عند ربهم یُرزقون هستند، بنشینیم، ما هم به اندازه­ی جرعه ای، از نور این ارتباط با خدا سیراب شویم. البته برای سیرابی در این راه ابتدا می بایست خوب تشنه شویم تا از این آب به ما هم بچشانند؛

آب کم جوی، تشنگی آور بدست    تا بجوشد آبت از بالا و پست

از شهید عارف، مصطفی چمران شروع کنیم که همیشه می­گفت: «از خدا پروا کنید تا پر، وا کنید». تصویر سجده های طولانی و گریه های نیمه شبش را در حال ساییدن صورتش به خاک تماشا کنیم و از همسرش بشنویم که می­گوید: من طاقت نمی­آوردم و می­گفتم بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟ و مصطفی جواب می داد: «تاجر اگر از سرمایه­اش خرج کند بالاخره ورشکست می شود. باید سود بدست بیاورد تا زندگی اش بگذرد». او خدا را بخاطر آفرینش اشک شکر می­کرد و می­گفت اگر خدای بزرگ محصول عمرم را از من بطلبد اشک را تقدیم خواهم کرد. نمی­دانم چه معرفتی از دنیا در قلب او بود که در مناجات­­نامه­اش می گفت: «پروردگارا آنچنان ما را از دنیا و مافیها بی‌نیاز کن که در قربانگاه عشق همچون ابراهیم مشاقانه حاضر شویم تا اسماعیل وجود خود را در راه هدف مقدست قربانی کنیم».

کاش می­شد در دل سنگرها صدای دلنشین شهید حسین علم الهدی را بشنویم: « اللّهم إنک یا أنیس الآنسین لأولیائک؛ خدایا ای نزدیکترین مونس به دوستانت». سرودِ کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را…، از زبان میدان دار هویزه شنیدن دارد. همان حسینی که در مناجات هم از عرفه­ی سیدالشهدا(علیه السلام) پیروی­ می­کرد و در آخر هم، چون او به شهادت رسید.

آرامش شهید حسین چوپانیان در حال نماز را تماشا کنیم که در بین انفجار گلوله های توپ و خمپاره دستهایش را جلوی صورتش گرفته و رو به آسمان در آن شلوغی و گرد و خاک ، بی توجه به اطرافش با خدا راز و نیاز می کند. شاید جلوه ای از معنای « الا بذکر الله تطمئن القلوب» را در صورت او ببینیم!

«خدایا یاران در روشنایی مهتاب به طرف صبح سپید حرکت کردند، اما من، شب را به شب پیوند زده و در تاریکی‌ها راه گم کردم. گاهی فجر صادق را دیدم، اما در حرکت به سوی آن سستی ورزیدم. این بار تصمیم گرفته‌ام با توکل به معبود، خویشتن را به جمع کاروانیان برسانم. یاورا، یاری‌ام کن تا این راه را به سرعت بپیمایم.» ما چه می­فهمیم که فجر صادق را شهید عباس محمدی چگونه می دید که در دست نوشته­ی­ آرزوهایش اینطور به نمایش درآمد؟

شهید حاج عبدالله رودکی به خط خود برای دخترش می­نویسد:  «خدایا معرفتمان ده که بس بی معرفتیم… بصیرتمان ده که ببینیم آنچه نادیدنی است. کورمان کن که نبایسته ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد… دستی ببخش تا دستگیر باشد و قطعش کن تا جز تو سوی کسی دراز نشود. قدمی عطا کن که راه تو بپیماید و قدرتی که در خدمت تو باشد.»

چقدر ساده ولی پرمعنا می­گفت شهید محمدعلی فتاح زاده: « الهی چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر و چون بر خود می­نگرم از جمله خاکسارانم و خاک برسر!» آنها در مقابل خدا به خاک افتادند که خدا همه ی عالم را در مقابل پای آنها به زمین زد و تربت پاک قبرهایشان را متبرک کرد.

تازه اینها دست نوشته­هایی باقی مانده از این شهدای عارفِ واصل است و الّا ما از خلوت شهید عباس بابایی چه خبر داریم که در گوشه ای از بیابان­های خشکِ قرارگاه رعد، خودش را روی خاک انداخته و گریه می­کرد. همان شهیدی که نماز اول وقت و آرامش و خضوعش در مقابل خداوند همه را به نماز تشویق می­کرد، از همسرش گرفته تا سربازان و مسئولان بلند پایه­ی­ ارتش!

کسی چه می دانست در دل آن جوان گمنامی که قوی هیکل ولی ساکت و کم حرف بود، چه می­گذرد؟ کسی که همه ی کارهایش پنهانی و دور از چشم دیگران بود، مخصوصا لباس عوض کردنش که اصرار داشت بدور از چشم دیگران باشد. شاید روحانی گردانی که بدن خالکوبی شده اش را به او نشان داده بود هم از عهد و گفتگوی خصوصی او با خدا خبر نداشته باشد. می گویند بعد از موج انفجار هیچی از بدنش باقی نمانده بود جز یه تکه از بازوی خالکوبی شده اش؛ «توبه کردم»

بیا با ترنمی از سروده­ی شهید مهدی رجب بیگی همراه شویم و ماه رمضان را با حال و هوای نجوای این مردان ناب شروع کنیم، شاید رزق و روزی نابی هم در نزد خداوند نصیب ما شود؛ 

خون شد دلم خدایا ، رحمی نما به حالم         از دوری رفیقان ، آشفته شد خیالم
تا قله­ی هدایت ، یاران من برفتند             گم گشته­ام خدایا، در کوچه­ی ظلالم
همچون پرنده عاشق، من عاشق پریدن      اندر غم شهیدان، بشکسته هر دو بالم
از شاهدان تاریخ، دیدار تازه گردد             فالی گرفته ام دوش، خونین نمود فالم
آیم به سوی جنت تا رویتان ببینم            مهمان شوم شما را گر حق دهد مجالم


 


91/5/1::: 10:56 ع
نظر()